نمیدانم چرا این روزها خیلی زیاد به یاد این شعر می افتم:


زیباتر آنچه مانده ز بابا از آن تو                  بد ای برادر از من و اعلا از آن تو

این تاس خالی از من و آن کوزه‌ای که بود   پارینه پر ز شهد مصفا از آن تو

یابوی ریسمان گسل میخ کن ز من           مهمیز کله تیز مطلا از آن تو

آن دیگ لب شکستهٔ صابون پزی ز من       آن چمچهٔ هریسه و حلوا از آن تو

این غوچ شاخ کج که زند شاخ، از آن من   غوغای جنگ غوچ و تماشا از آن تو

این استر چموش لگد زن ازآن من            آن گربهٔ مصاحب بابا از آن تو

از صحن خانه تا به لب بام از آن من        از بام خانه تا به ثریا از آن تو


روحت شاد وحشی!


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

adpplycast روش درمان بواسیر با لیزر پشت دیوار سکوت مدافعان حرم محافظان وطن robes de mariée خانه سنجاب هیات کاراته شهرستان اقلید